۱۳۸۶ شهریور ۳۰, جمعه

خیابون بهار

کنار همه دل شکستگی هام
بغضِ آهنگِ تو بود
مُردم از این همه بی قراری
دنیام همه به رنگِ تو بود
توی تمومِ کوچه ی زمستون
تو همون قطره های بارون
که میده اُمیدِ یک بهارون
به دلا ی خسته ی هممون ۲

اون قده مستتم عزیز
که حدِ آخر نداره
شبای سردِ ذهنمو
فکر تو باز سر میاره
داغ نگاهِ آخرُ
سوزونده از پا تا سرُ
یه نیگاه کن به این ور و
تویی تنها همسفرُ
سرمستِ اون خیالتم
قربونی وصالتم
کعبه ی آرزوی من
دنبالتم دنبالتم
فردا نیای که دیر شده
امروز با شب اسیر شده
تنها نگینِ خونگی
دل دیگه گیرِ گیر شده
اومدنت محال نشه
دل دیگه چالِ چال نشه
ببین که گریونِ توام
قرار بذار که قال نشه ( ۲ )

هیچ نظری موجود نیست: