۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

پگاهی پاک

جانم به قربانت ایران زیبایم
با خون سرودی نو مجنون و شیدایم
یزیدیان کشتند هر روز عاشوراست
تا نینوا باقی یک میر ثارالله ست

طلوع صبحی نو
طلوع عشقی پاک
بر خاطرم افزود
شکرت خـدای خاک
بر خاطرم افزود
مهر جهانتابَش
با گرمیِ لبخند
عشقِ جهانخواهَش
بر خاطرم افزود
پرواز تا شادی
خوشخوان و بی پروا
پیوسته آزادی
وقتی که می بینی
ابران و کوهِ بلند
وقتی که می چینی
یک خاطرِ پُر خَند
وقتی پگاهی پاک
بشکست ظلمت را
برپاترین یلدا
آوارِ غفلت را
آن دَم کُنام صبح
شور است و آبادی
زنده پُر از زایش
نو رَسته فریادی
آن دَم دلِ شیدا
رو به خـدا آرَد
شوقی همه آرام
مهری که می کارد
طلوعِ صبحی نو
طلوع عشقی پاک
کابوس شب سر شد
شکرت خـدای خاک ٢

هیچ نظری موجود نیست: