۱۳۸۷ آذر ۱۲, سه‌شنبه

تکیه گاه و جون پناه

یه دلیل که نو بشم
یه دلیل که تازه شم
یه دلیل که ول کنم گلایه رو
اون فقط خودِ توئی
اون فقط دلی قشنگ
همه عطر و رنگ به رنگ
اون فقط خودِ توئی
با محبتِ زرنگ
خوب خودت رو جا زدی
توی دل دلِ غمین
وقتی پر بود از عطش
از یه شکِ نقطه چین
اومدی برابرم
گفتی بنده یاورم
گفتی هر جا که باشی
تو دلت شناورم
یهو طوفان نشه اون
دلِ یه رنگ
پای تو موندنیم
پاک و ملنگ

یه دلیل که نو بشم
یه دلیل که تازه شم
بی شک اون چشمای ناز و مهربون
با لب و دل همزبون
اون چشا که قدِ دنیا
می خوامش
نجیب و خدائیه
به اون خـدا میسپرمش
خیلی تنگه دلِ من
حالا عزیز
با یه لبخند
ریز و ریز
غم رو جارو کن از این خونه
بریز
که دنیامون شه تمیز ٢

این روزا
بد قاطی ام مثل قدیم
نمیدونم چی میشه
کجا میریم
اون توئی که
باور و امید میدی
ترس و یأس به باد میدی
عاشقی رو تو چیدی
این روزا
تازه میشیم به حکم ما
تا که تقدیر واسمون چی بیاره
همه لطفِ اون خـدا . ٢

هیچ نظری موجود نیست: