۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

جای تو خالی

دوری و نغمه ی لبهات
نمی پیچه این حوالی
میخوام در تو زنده باشم
عزیزم جای تو خالی
دو سه روزه که گذشتی
نگرانِ حرفِ سینم
یهو سخت نشه قدمهات
ساده شه تا من بشینم
بشینم سر دو راهی
که نگارم کی میایه
تا غروب سرم هوار شه
زندگی بدونِ سایه
بشینم بی تو نبینم
همه خوبیای عالم
با تو لذتی دگر داشت
حتی اشک و سوز و ماتم
اولین باره نگاهم
به نگاهِ سبز تو نیست
نور و روشنی به نامت
نوبتِ برگشتن کیست
من که باید جون بگیرم
با سراپای نیازم
شب خالی از حضورت
همه حرف و کهنه رازم
روز پرمهر وجودت
الهی که تا ابد شه
عاشقی یکتا خیال و
ترانه سبد سبد شه
آره قلبِ نازنینت
دور نشد ازم سه سالی
به یادِ تو پر می گیرم
عزیزم تو در چه حالی ٢

هیچ نظری موجود نیست: