۱۳۸۶ مرداد ۲۱, یکشنبه

باز هم بهار

وقتی آسمون ابرییه
که سایه ای نمی مونه
سایه ها نیم بند میشن و
باد هم ترانه می خونه
تو ذهن خاکستریِ
ابرای سردِ آسمون
بارونِ شُر شُر میزنه
بعدِ اون یه رنگین کمون
نگاه کند خورشید و
سبزینه ی زمینیمون
عید رو به یادم می یاره
تهِ اسفنده قصه مون
زمین یه پارچه زرد و سبز
ابرای تلخ انتظار
بارون تندِ بی قرار
بازم بهار بازم بهار ۲
اگه یه روز بالا باشم
رو سقفِ سایه ها باشم
به ابر میگم عشق بباره
اگر چه باز تنها باشم
تو کوچه ی خاطره ها
جنبِ عطر اقاقیا
خونه ای سرد و ساکته
شب مونده تو بی خوابیا
تو کوچمون عشق می باره
رو سقفمون نور می پاشه
ابر و خورشیدِ آسمون
آدم که با خدا باشه
زمین یه پارچه زرد و سبز
ابرای تلخ انتظار
بارون تندِ بی قرار
بازم بهار بازم بهار ۲

هیچ نظری موجود نیست: