۱۳۸۶ مرداد ۲۷, شنبه

غزل (۱)

راه من از این کعبه بدان خاک رسیده است
حیف و دو صد افسوس که از غیر بریده است
با غیر نشستیم و گسستیم به هر بند
نازی که ز تو بوسه ی آ زرم شنیده است
ما خفته ی هر چند نگاری بشکستیم
ای خالق پندار نظارت نخمیده است
با الفت جان عاقبت اندیش سخائیم
برگیم که از صحن و سرایت نرمیده است
خیزیم و سرآئیم که این گنبد مقصود
نقطه است ولی گوشه ی آن پاک جریده است
امید ز تو لطف ز تو هر چه بر آئی
بر تارک دل پای نهی نور دو دیده است
در ذیل همه روسیهان نامه ی راغب
خوش باد که سلطان کرم در طلبیده است

هیچ نظری موجود نیست: