۱۳۸۶ مرداد ۲۴, چهارشنبه

وقتشه . . .

ساعتا رو باز کنید
دلبر دمساز اومده
همونکه با ناز اومده
با حرف پرواز اومده
ساعتا رو ساز کنید
قصه ای آغاز کنید
که بی خزونه دل ما
بهونه همراز کنید
دلبر تکتاز اومده
همونکه با ساز اومده
تمپو جلو جاز اومده
باز اومده باز اومده
باز اومده بهت بگه
زرد و سفید دلتو
آبی بی قوارتو
قرمز ماست مالیزتو
سیاه راست تو کوزتو
بنداز و بشمر شبا رو
شبائی که خواب بودی
تو قصه کمیاب بودی
یادت میاد که یکی بود
هفت تا نبود
نفت تا نبود رفت تا نبود
حکایت درازی بود
قصه ی غصه سازی بود
سبزو بچسب
سبز تنو
سبز نوکای سوزنو
سبز شنو سبز دلای همگنو
سبز بهار سبزتو
یا اون صدای نبضتو
ساعتا رو باز کنید
دلبر طناز اومده
تو این دیار بی کسی
پرده ی آغاز اومده ۲

هیچ نظری موجود نیست: