۱۳۸۶ مرداد ۲۷, شنبه

من همونم

من همونم که چشاتو
واسه گریه نمی خواستم
حرفی که بغض دلم بود
رک زده میگه که راستم
تو حریم سرد موندن
تو رو عاشقونه باختم
من همونم که صداتو
پر هق هق نمی ذاشتم
شب آخر هراسٌ
توی بچگیم گذاشتم
تن حسرت یه دنیا
توی خاک تو نکاشتم
من یه جرعه از زمستون
تویی زخمی تویی داغون
من بده شرم تو بازی
من تگرگ تو گل نازی ۲
من شکوتٌ که ندیدم
کور بودم فقط شنیدم
که چقدر هلاک یاری
یاری که هیچوقت نداری
من صداتُ نشنیدم
نم اشکاتو ندیدم
تو حریم سرد موندن
آخرین غنچه که چیدم . (۲)

هیچ نظری موجود نیست: