۱۳۸۶ مرداد ۲۷, شنبه

گيم اور

این همه سال کلافه
هستی هم از دم یه لافه
میگذرم مات و پیاده
تکصدامون بند نافه
حیف از سال بهاری
انتظار و چشم به راهی
حیف من حیف زمستون
سال نو بی باد و بارون
غربت و حسرت بهونه است
همه از زخم زمونه است
میگی نه فکر کن که مردی
همه عشقت توی خونه است .
این همه سال کلافه
سوختن تیپ و قیافه
این همه رسم مروت
تو عمل خشم و شقاوت
تکصدامون زوزه می کرد
خودش رفوزه می کرد
ته قصه سوسه می کرد
این منم یه مرد شبگرد
این تویی یه رسم کهنه
پر غبار و پرت صحنه
تو جهنم گناهی
بگو خوابم بگو وهمه
تازگی خدا نداری
پول پشت سر می ذاری
نهیلیست ارواح عمت
گیم اور شدی ذکاوت
ته دردی ته خشمی
به خدای پول که پشمی
صدا کن نگاه کن آخه
بسه زخمی روی زخمی
به خدا خدا همینجاست
رو سر این آدمکهاست
به خدا زندگی وهمه
زندگی تو دل ابراست ۲

آخرای سال ۸۴

هیچ نظری موجود نیست: