۱۳۸۶ مرداد ۲۷, شنبه

پائيز سمفونی رنگها

فصل شروع خاطره
فصل تموم این دلم
فصل سکوت اسم تو
مسافرم مسافرم
برگ بدون انتظار
به رنگ سبز عادت نداشت
هزارون رنگ آتیشی
توی دلش شادی می کاشت
رها شد از بود و نبود
رگبرگ نقش زندگی
دیگه پر از معجزه بود
یه وسوسه بگی نگی
جدا شد از درخت تن
به آب پاکی سرسپرد
تن از لطافت هوا
به آبی خدائی برد ۲
خزون پایون انتظار
مستن دلا هزار هزار
بارون شر شر قرار
سر به سر دلم نذار (۲)
فصل تولد صدا
فصل شروع قصه ها
فصل نگاه سبز تو
رنگ تولد خدا
ساعت به ساعت تر شدن
از بارون چشای ابر
خش خش برگا رو تن
آسفالت خیس رنگ صبر
جنس تو از ترانه نیست
از اون شبای بی کرون
که طی میشه به سادگی
توی هزار رنگ خزون
جنس من از ابر سیاه
تو این دو روزه ی تباه
آذر قلبتُ می خوام
واسه گلای چشم براه ۲
خزون پایون انتظار
مستن دلا هزار هزار
بارون شر شر قرار
سر به سر دلم نذار (۲)

هیچ نظری موجود نیست: