۱۳۸۶ مرداد ۲۴, چهارشنبه

اسير من

این دفعه نوبت منه
بدجوری داغت می کنم
خوشی زده زیر دلم
از غصه آغت می کنم
چند سالیه گیر توام
اما گمونم بدونی
این همه احساس واسه تو
ارزش نداشت ای زندونی
دیگه جوابت نمیدم
اصلا دلم تنگ تو نیست
اما میخوام بهت بگم با یکی ام
که تو صفری اون همه بیست .
عشق یعنی زور تنهایی
هل میده این دل ولُ
میندازه توی چاله ای
که توش تویی و رسوایی
میگی خرابت نمیشم
چشات داره داد میزنه
انگاری عاشقم شدی
تو این سلول جات میزنه (۲)
لبات فقط فحش بلده
از چشات نفرت میباره
سرت پر از حماقته
بهم نگو از عادته
دروغ واست چه راحته
این دفعه نوبت منه
که تو خیال رهات کنم
توی کفم بذارمت
به حسرت مبتلات کنم
دیگه جوابت نمیدم
اصلا دلم تنگ تو نیست
غربت دنیا واسه تو
قلبم توی چال تو نیست
عشق یعنی زور تنهایی
بی خودی هر چی هر جایی
زاده ی ذهن سرمایی
خورشیدکم ته چاهی
گفتی که رامت نمیشم
حالا عذابت می کنم
آهای ز دنیا بی خیال
تو قصه خوابت می کنم (۲)

هیچ نظری موجود نیست: