۱۳۸۶ مرداد ۲۷, شنبه

طعنه

شب از حضور تو
تهی
مرا جنون ماندگار
سرا به پای خشم و کین
ستون بکرده بی قرار
تهی ز ماندگاریم
جنون سرشکن کجاست ؟
طعنه مزن
شب ساکت است
چه جای خانه و دیار
تبدل سخاوتی
چنین عبوس و رهکنار
مرا فرار تن کجاست ؟
مرا به خاطر بسپار .
شب از حضور تو
تهی
مرا شرار انکسار
دو چشم قلابی و تب
یه زین و اسب بی سوار
تنافر سعادتی
چنین گریز پامدار
مرا به شهر خود ببر
طناب فاجعه کجاست ؟
شب از حضور تو
تهی
سکوت قلابی و شک
ترنم ثانیه ها .
ساعات اول بامداد سال ۸۳
لنگرود

هیچ نظری موجود نیست: