۱۳۸۶ مرداد ۲۷, شنبه

آغاز من

آخه صدام در نمی یاد
هوای خوندن ندارم
تو این شبای بی کسی
قرار موندن ندارم
آخه دلم یخ زده اینجا
کو نغمه های شاد غوغا ؟
کو سرسپردن تا هیاهو ؟
کو فرصت دوباره ی ما ؟
ای تو خدای آسمونا
سرده فضای سینه ی ما
کو رونق بی کینه ی ما ؟
کو سجده ی دیرینه ی ما ؟
من مانده ام بی تک خدائی
که آفریده هر صدائی
او مهر مطلق او سرانجام
آغاز من آواز هر کام (۲)
دیگه دلم نمی شکنه
با بانگ و آهنگ اذون
ای تو خدا بهم بگو
چرا دورم ازتون ؟
من بی تو زندونی شدم
توی فریب شهر سرد
رنگ و ریا توی دلا
عابدُ کرده دوره گرد
دیگه صدام در نمی یاد
هوای خوندن ندارم
تو این شبای بی کسی
قرار موندن ندارم . . .
سرده فضای آواز
سنگینه بغض آغاز
تو غربت دوباره
کو همصدای همراز ؟ (۲)

هیچ نظری موجود نیست: